به شيريني عسل

گردگیری

1391/1/26 23:07
نویسنده : مامان ليلي
347 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسکم

 

هزاران بار عذر خواهی میکنم

بابت این بی حوصلگی و سهل انگار ..الهی دیگه نبینم که وبلاگ دخترم انقدر خاک گرفته.

دختر مامان این روز ها حسابی خانوم شدی و خدا ر و شکر خیلی قشنگ حرف میزنی و کلمات و خیلی با مزه ادا میکنی

الهی مامان قربون شکل ماهت برم ....انقدر خانوم شدی که هر چی بگم کم گقتم ....شیطون بلای من حسابی بابایی شدی و وقتی بابا سعیدت خونه اس اصلا کاری به کار من نداری و حواست هم جمعه که مبادا بیام پیش بابا ییت بشینم

دختر گلم محرم امسال که بردمت بیرون همچین سینه میزدی و حسین حسین میکردی که قند تو دلمون اب میشد....ایشالله امام حسین  پشت و پناهت باشه

یه وقتایی هم میایی سر میز ارایش من و حسابی دلی از عزا در میاری.....وقتی هم که من میرسم هر چی تو دستت داری پشت سرت قایم میکنی و میگی :پیشی برد

هر جا هم که قرص یا دارو ببینی فوری با یه ناز و ادایی میگی: قررررررررررررررررررص......وقتی میگم بدش به من میگه: دررررررررررررررد

(با ناز و ادا خونده بشه)ش

شب یلدا ساعت ۹  خوابوندمت که برم پیش بابایتت و یه کم اجیل و هندونه بخوریم...اخه ساعت ۱۱ میرفت سر کار....خلاصه خوابوندمت و ۵ دقیقه هم بالای سر نشستم که مطمئن بشم خوابیدی!!!

از اتاق که اومدم بیرون یدفعه بابا سعید با خنده پرسید خوابید؟ منم خیلی مطمئن گفتم اره

دیدم بابایی داره پشت سرمو نگاه میکنه.......دیدم پشت سرم داری میای

تا دیدمت دویدی بغل بابا سعید و گفتی بابا سعید جونم فرار کردم.

خلاصه تا بابات نرفت سر کار و شما خیالت راحت نشد که مامانی تنهاست نخوابیدی

 

دختر گلم بدون که بدون تو هیچم ............اصلا نمیدونم بدون تو چه جوری زندگی میکردم

 

در پست های بعدی حتما عکس میزارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)